ملکا ما را از دام هوی رهائی ده ، و به راه هدی رهنمائی کن . همه به غفلت خفته ایم و به حیرت آشفته ، به کرامت مددی فرست ، به عنایت نظری فرمای که کاری از دست رفته داریم و پائی در گل فرومانده . مدت عمرعزیزمنقضی شد ، فرصت وقت شریف مغتنم نیامد . نه بضاعت طاعتی در کف می بینم ، نه توفیق عبادتی درخود ، جهانی گناه آورده ایم و در تو پناه " امَّن یُجیبُ المُضطـَرَ اذا دَعاهُ وَ یَکشفُ السوء " و سپاس و ستایش تو را در خور است که مشت خاک را جان پاک دادی و گوهر دل در پیکر تن نهادی و خرد را در عالم جان مالک امر و فرمان کردی و دانش را در مـُلک خرد مطاع و مبسوط الید داشتی ، پس مایه توانائی مرتب نمودی که پنجه ی دانش قوی کند و احکام خرد به امضاء رساند تا حدود حواس و قوا از هجوم هوس و هوی محفوظ ماند و خانه ی دل از تعرض بیگانه محروس ، سُبحانـَکَ رَب البیت تـَبارَکتَ وَ تعالـَیت و هر یکی از این ها بر ما نعمتی است و مارا از تو منتی که شکر آن در بیان نگنجد و شرح آن از زبان نیاید . یارب ! چنانکه نعمت روان کردی ، مکنت توانائی کرامت فرمای که شکر نعمت گزاریم و باب رحمت ها گشائیم ، الهی و ربی و سیدی ! همه را چشم امید به درگاه تو باز است و دست نیاز به رحمت تو دراز. ما بندگان عاصی که، بر لوح معاصی خط عذری نکشیدیم . اگر چه هر چه ناکردنی بود کردیم و هرگز بر جرم خویش عذری پیش نیاوردیم ، ولی تا نقش " لاتقنطوا " حرز قلوب داریم و عین یقین به " ان الله یغفرالذنوب " اگراطباق آفاق به کبائر زلات انباشته سازیم و جرائد ایام به جرائم آثام بنگاشته ، شاید ، که به افزونی لطف تو از انبوه جرم خود باک نداریم . از تو فضل و مکرمت زیبد و از ما عجز و مسکنت .
از عبد ذلیل جز خطا نیاید و بر رب جلیل جز عطا نشاید . عبادت بندگان عذر و پوزش است و خاصه خداوندان عفو و بخشش . باران عفو بار بر این کشت. سال هاست تا بر امید قطره باران نشسته ایم.